بخوان خدای خودت را به لحن عشق
آره واقعا بخوانید خدای را باین وصف که هیچ موجودی لایق این وصف نیست حتی انسان
او که اشرف مخلوقات است
این عشق است که سزاوار خدای است و فقط اوست که لایق است برای آنچه که خود آفریده است
آری ای دوستان اینچنین است که خدا به تنها موجود عاقل خود این امکان را می دهد که با خودش عشق بازی کند و لذت ببرد و تمام خوبی های دنیا را داشته باشد و اگر خوب رفتار کنند بهشت را .
آره بچه ها واقعا چقدر قشنگه جای که خدا واسه خودش قرار داده و عرب ها رو واسطه کرده برای ساختنش هرچند از نوع توریستی برای تمام ادیان الهی واقعا خوش به حال کسای میرنو دوست ندارن برگدن دوست دارن تمام روزهای سال رو اونجا بمونن نمازشونو با خدای خودشون اقامه کنن نمازی که برای پاک کردن خودمون از گناه و زشتی برای نزدیکی با خدا ، ما که درست و حسابی لیاقت نداریم از بس که توی طول روز گناه های مختلف میکنیم یه وقتای خسته میشیم از این همه بی دینی که از خودمون نشون میدیم و دوست دارم که دیگه نبودم تا اینهمه گناه نکنم و....
دیگه نمیدونم چی باید بگم.
***************************************************
آغاز کن ، بخوان
آری بخوان خدای خودت را به لحن عشق
با بگو که دلت ، تنگ او شده ست
اینک بگو که پر از عشق او شدی
اقرار کن ز راه رفته ، کنون باز گشته ای
با او بگو
ای مهربان که مرا باز خوانده ای
معشوق عاشقی که مرا راه داده ای
من آمدم که بگیری تو دست من
این اشک گرم ، صدا میکند تو را
***********
قطعه از اشعار شاعر معاصر
کیوان شاهبداغی
برگرفته از مجله موفقیت شماره 111
بخوان خدای خودت را به لحن عشق
آره واقعا بخوانید خدای را باین وصف که هیچ موجودی لایق این وصف نیست حتی انسان
او که اشرف مخلوقات است
این عشق است که سزاوار خدای است و فقط اوست که لایق است برای آنچه که خود آفریده است
آری ای دوستان اینچنین است که خدا به تنها موجود عاقل خود این امکان را می دهد که با خودش عشق بازی کند و لذت ببرد و تمام خوبی های دنیا را داشته باشد و اگر خوب رفتار کنند بهشت را .
آره بچه ها واقعا چقدر قشنگه جای که خدا واسه خودش قرار داده و عرب ها رو واسطه کرده برای ساختنش هرچند از نوع توریستی برای تمام ادیان الهی واقعا خوش به حال کسای میرنو دوست ندارن برگدن دوست دارن تمام روزهای سال رو اونجا بمونن نمازشونو با خدای خودشون اقامه کنن نمازی که برای پاک کردن خودمون از گناه و زشتی برای نزدیکی با خدا ، ما که درست و حسابی لیاقت نداریم از بس که توی طول روز گناه های مختلف میکنیم یه وقتای خسته میشیم از این همه بی دینی که از خودمون نشون میدیم و دوست دارم که دیگه نبودم تا اینهمه گناه نکنم و....
دیگه نمیدونم چی باید بگم.
***************************************************
آغاز کن ، بخوان
آری بخوان خدای خودت را به لحن عشق
با بگو که دلت ، تنگ او شده ست
اینک بگو که پر از عشق او شدی
اقرار کن ز راه رفته ، کنون باز گشته ای
با او بگو
ای مهربان که مرا باز خوانده ای
معشوق عاشقی که مرا راه داده ای
من آمدم که بگیری تو دست من
این اشک گرم ، صدا میکند تو را
***********
قطعه از اشعار شاعر معاصر
کیوان شاهبداغی
برگرفته از مجله موفقیت شماره 111
به یاری خدا ادامه میدم....
توی داغون کردن اولا
توی ساختن آخرن
توی خوردن هر چی که باشه اولا
توی حسادت اولا
توی فروختن لوازم خونه به صورت مفت به سمسار محل اولا
ادامه دارد......